love

عشق و عاشقی

 

 

دیـوآنـﮧ ےِ روزْهآیـے هَسْتـ ـَم
 
 
 
 
کـﮧ مِهـربآטּ میشَوے . . .
 
 
حَتـّے اَگـ َـرْ نَـدآنمْ چـرآ . . . !
 
 
 


 

******************************************

 

 

  




 
دوستت دارم

و آفتاب بغلم می‌کند

پشت میز اداره‌ام می‌گذارد

دیگر غروب است

آفتاب هم به خانه‌ی خود می‌رود

نمی‌دانم راه خانه‌ی من کدام است

 

**********************************************


 

 


 




 

 

 
خَستِـﮧ شُدم

بَس کِـﮧ

دِلَم رَنجید و خَندیدَم

 

 

 *********************************************

 

 

 


 

 

 


 
حـــــآلا که رفتی...

امآ بــــدون که دارمِـــت!!!

هســـتی...

همــیشه...

هرجـــآ...

فقط ...

در آغــــوش دیگری!!!

****************************************************



 

تو در کدام ثانیه می آیی

بگو ساعتها را

در همان لحظه نگاه دارم

میخواهم

سیر تماشایت کنم

 

 


 

 



 

دلم یک غریبه می خواهد

بیاید بنشیند فقط سکوت کند

من هـی حرف بزنم
...

و بزنم و بزنم

تا کمی کم شود از این همه بار

بعد بلند شود و برود

نه نصیحتی نه.....

انگار نه انگار!!

 




رد گام هایت را که می گیرم


از تو دور تر می شوم


گویی کفش هایت را بر عکس پوشیده ای

 

 

 

 




چتری می‌خواهم

از ابرهای تیره

که خیسم کند

سایبانی از آفتاب

تا بسوزاندم

فردا

به میهمانی طوفان خواهم رفت

و گیسوانم را

به باد خواهم داد !



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها: <-TagName->
+ نوشته شده در سه شنبه 24 بهمن 1391برچسب:,ساعت 17:11 توسط علی مظاهری |